پدرامپدرام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

پدرام - لبخند زندگی

تولدت مبارک

عشق مامان دیروز تولدت بود. از صبح سعی می کردم با هرچیزی که امکان داره خوشحالت کنم.عصر هم مامان ناهید و بابا احمد و ساعتی بعد عمه جون و همسرش و دختر کوچولوشون پگاه تو شادی ما شریک شدند.احساس کردم بهت خوش گذشت . از اینکه منو لایق نام مادر کردی ، ازت ممنونم.از اینکه خوشترین لحظه ها رو در کنار خودت به من هدیه کردی ازت ممنونم.عاشقانه دوستت دارم کوچوی مامانی. قطار که دومینو می چینه، هواپیما که حرکت می کنه و موزیک می زنه، بازی بولینگ، بازی گلف، آدم آهنی، کادوهای امسال شما بود.دایی امیر هم برات کاپشن فرستاد.دست همگی درد نکنه. ...
21 دی 1392

گفتگوي خودماني

پدرام تازگيا به سنگ هاي روي زمين علاقه زيادي نشون مي ده. مامان :پدرام اون سنگ و بنداز زمين كثيف پدرام : مي خوام گربه رو بكشم مامان: ماماني گربه گناه داره پدرام: آخه گربه منو چنگ مي ندازه (دفاع از خود:) ------------------------------------------------------------------- امروز صبح پدرام بالش به بقل از اتاق اومده بيرون. مامان: پدرام كجا مي ري؟ پدرام : با بالشم مي رم مهد كودك. ----------------------------------------------------------------- داريم با هم كتاب نگاه مي كنيم مامان : پدرام آقا شيره چيكار مي كنه؟؟؟ پدرام: مي خواد منو بخوره -------------------------------------------------------------- امروز(4شهریور ساعت 6:...
21 دی 1392
1